کد مطلب:27969 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

بحثی درباره آیه تبلیغ












«یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ و وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَفِرِینَ؛[1].

ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر چنین نكنی، رسالتش را نگزارده ای و خداوند، تو را از مردم حفظ می كند. خداوند، كافران را هدایت نمی كند».

پیامبر خدا به سال دهم هجری حج گزارْد. او پیش از حركت به سوی حرم الهی، دستور داده بود كه همگان را از قصد حجگزاری اش در آن سال، آگاه كنند. بدین سان، مسلمانان از راه های دور و نزدیك، آهنگ حج كرده بودند و از این روی، جمعیت عظیمی به هم آمده بود.

در آن هنگامه عظیم، پیامبرصلی الله علیه وآله بارها با مردم، سخن گفت و در خطبه بلند روز «عَرَفه» بر بقایای فرهنگ و معیارهای جاهلی خط بطلان كشید و مردمان را به استوارگامی در راه حق و بنا نهادن زندگی بر اساس معیارها و ارزش های الهی فرا خوانْد و بر چنگ زدن به كتاب الهی و سنّتِ عترت خویش تأكید كرد.

او در آن سفر، گاه با اشاره و گاه به صراحت، بر این كه آخرین سال حضور او در میان امّت است، تأكید كرد. بدین سان، مسلمانان از یك سوی، التهاب از دست دادن پیشوا را داشتند و از سوی دیگر، اشتیاق بهره گرفتنِ هر چه بیشتر و آموختن و راه جُستن را. پیامبرصلی الله علیه وآله نیز یكسره شور بود و التهاب؛ شورِ حضور در چنین هنگامه ای عظیم در میان انبوهی از مسلمانان و التهابِ رساندن پیام ها و از جمله، مهم ترین و برترین و پر دغدغه ترین پیام!

مسلمانان از حج بازگشته اند و راهی آبادی ها و شهرهای خویش اند. در آستانه وادی «خُم»، فرمان الهی، رسول امین را با قاطعیت تمام، خطاب می كند كه:«ای پیامبر! برسان». آهنگ آیه، تأكید و تنبّه های آن، و نیز تهدید و پافشاری جدّی بر رساندن پیام ها، همه و همه نشانگر آن است كه پیام، بسی مهم است و از دیگر سوی، ابلاغ آن، به لحاظ چگونگی محتوا و جوانب آن، سخت دلهره آفرین.

اكنون بنگریم پیامی كه پیامبر خدا باید ابلاغ می كرد، چه بوده است؛ پیامی كه او با آن همه سختكوشی در راه تبلیغ آموزه های الهی و تلاش مستمر در راه گسترش حق و رویارویی با شرك و شكن ناپذیری و استوارگامی، از ابلاغ آن می هراسید.

عالمان شیعه (مفسّران، محدّثان، مورّخان و متكلّمان)، یكسر و بدون هیچ گونه تردیدی آیه را به واقعه «غدیر» مرتبط دانسته اند و محتوای پیام را «ولایت و امامت علی علیه السلام» تلقّی كرده اند. بدین سان و بر اساس این دیدگاه، آیه در روز هجدهم ذی حجّه نازل شده است و برای تأكید بر ولایت علی علیه السلام برای آخرین بار و به گونه ای تأثیرگذار و به یادماندنی در میان انبوه مردمان مسلمان؛ امّا عالمان اهل سنّت، نه در زمان نزول، یك داستان اند و نه در محتوای پیام، یك رأی.

فخر الدین رازی، تقریباً همه اقوال را در میان ده قولی كه نقل می كند، آورده است كه آخرین آنها، همسو با دیدگاه شیعه است. نااستواری آنچه را فخر رازی آورده، با اندك تأمّلی می توان دریافت. گو این كه در آثار دیگران، گاه، مستند و یا مستنداتی از اقوال صحابیان و یا تابعیان برای تأیید آنها گزارش شده است.

اكنون سزامند است پیش از آن كه برخی از آن دیدگاه ها را بیاوریم، مفاد و مفهوم آیه را اندكی بكاویم:

الف - بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ؛ آنچه را نازل شده، ابلاغ كن.

این جمله نشانگر آن است كه محتوای پیام، پیش تر به پیامبرصلی الله علیه وآله القا شده بوده است و سپس، آن بزرگوار، مأمور به ابلاغ گشته است؛ امّا دغدغه و دلهره ای او را از این كه پیام را آشكار نماید، باز داشته است. این حقیقت را همه روایات شیعی و برخی از روایات اهل سنّت، تأیید می كنند.[2].

ب - وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ و؛ و اگر نكنی، رسالتش را نگزارده ای.

این عبارت، نشانگر آن است كه آیه به روزگاری نازل شده است كه پیامبر خدا ابلاغ رسالت كرده، حقّ آیین الهی را گزارده و آموزه های الهی را به مردمانْ رسانده بوده است و اكنون، تأكید می كند كه این پیام، از چنان جایگاهی برخوردار است كه اگر رسانده نشود، تمام رسالت ابلاغ شده تباه خواهد شد، چنان كه گویی «رسالت»، یكسر ابلاغ نشده است.

بدین سان، روایاتی كه نزول آیه را در ضمن سوره مائده و از جمله آخرین آیات مدنی می دانند، استوار است، نه روایات مستثنا بودن و مكّی بودن آن.

ج - وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ؛ و خداوند، تو را حفظ می كند.

پیامبرصلی الله علیه وآله از چه می هراسید؟ از قتل؟ از آزار و شكنجه؟ از غوغاسالاری مشركان و یهودیان؟ و یا از...؟ سیره پیامبرصلی الله علیه وآله نشانگر آن است كه او از آنچه مرتبط به خود او بوده، هرگز هراسی به دلْ راه نمی داده است، به همان گونه كه خداوند متعال، چگونگی مبلّغان حق و رسولان الهی را توصیف می كند:«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَلَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ و وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَی بِاللَّهِ حَسِیبًا؛[3] آنان كه پیام های خداوند را ابلاغ می كنند و تنها از او، و نه هیچ كس دیگری، می هراسند و خدا برای حسابرسی كفایت می كند».

چگونه می توان درباره برترین رسول الهی و پایان بخش سلسله رسولان و حق مداران، چنین تصوّری را روا داشت و ترس از شكنجه و قتل و آزار در راه ابلاغ حق را بدو نسبت داد؟! بدین سان و بدون هیچ تردیدی، این ترس باید رنگی دیگر داشته باشد و ترس از سِتروَنْ شدن خودِ ابلاغ باشد و ترس از جو و فضایی كه گسترش حق و تأثیرگذاری ابلاغ را متزلزل می كند.

د - مِنَ النَّاسِ؛ از مردم.

بی گمان، «ناس»، اطلاق دارد و نشانگر حراست خداوند از پیامبرصلی الله علیه وآله است؛ حراست از او در برابر آنان كه به گونه ای در به شكست كشاندن این ابلاغ و جلوگیری از رساندن این پیام، تلاش خواهند كرد.

بدین سان، روشن است كه در دنباله آیه، مراد از «كفر»، كفر ورزیدن به برخی از آیات الهی و مقصود از «عدم هدایت خداوند»، توفیق نیافتن آن كفرورزان در خدعه و برنامه ریزی و جوآفرینی شان برای خنثی سازی ابلاغ پیامبر خدا (ابلاغ «ما اُنزل») است؛ چرا كه اگر مراد از «عدم هدایت»، عدم هدایت به ایمان باشد، با اصل تبلیغ و ابلاغ و فلسفه دعوت، ناسازگار است؛ مثل آن كه خداوند بگوید: آنان را به حكم الهی بخوان؛ امّا من آنان را هدایت نمی كنم!

از این رو، بدون هیچ تردیدی، مراد، این است كه آنان در خاموش كردن این نور، در طعن زدن به نبوّت، در به شكست كشاندن این ابلاغ، در متّهم كردن پیامبر خدا به «خاندانگرایی» و در تلاش برای جلوگیری از گسترش پیام، طَرْفی برنخواهند بست.

نكات و ظرایف این آیه شكوهمند و كارساز، بسی بیشتر از آن چیزی است كه به خامه آمد؛ امّا آنچه را در نقدِ دیدگاه ها آوردیم، بسنده است؛ دیدگاه هایی كه بیشتر و پیش تر از آن كه در جهت تبیین معنای آیه باشند، در جهت استوارسازی واقعیّت موجود در تاریخ اند. اكنون به سه قول از آن اقوال بنگریم.









  1. مائده، آیه 67.
  2. ر. ك:ص 247، ح 771.
  3. احزاب، آیه 39.